زمان جاری : دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 - 12:14 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



تعداد بازدید 8
نویسنده پیام
manager آفلاین


ارسال‌ها : 5
عضویت: 14 /9 /1391
محل زندگی: اصفهان
شناسه یاهو: mani199607@yahoo.com
تشکرها : 15
تشکر شده : 5
صبح و شب
در این شعر نو از آرایه های مختلف (مجاز،کنایه،تشبیه و ...) استفاده شده و
هیچ کدام در معنای حقیقی خود به کار نرفته است
---------------------------------------------------------------------------------
به دنیا می آیی
در کوچه های زندگی قدم می گذاری
طاقچه ها و سکو ها بر می گزینی.
انسان های قدیمی روی هر کدام
جنسی گذاشته اند.
یکی هندوانه ای را مقسوم کرده

یکی نام و پنیری را در هم کشانده
یکی خربزه را شتر کنان می خورد
یکی چای را زعفرانی می کند
یکی آش را گِل مال کرده است
و از این دست کار ها
برای گذران عمرشان
ولی من هنوز کودکم

بگذشت و چرخ دنده های زمان قد کشانم کرد
با نان و پنیر آشنا شدم
یاد گرفتم چگونه آش را گِل مال کنم
ولی هنوز نفخ داشتم

گذشت و دریای عمر بر لبانم سال نو گرفته بود
حال می توانستم بفهمم
چطور خربزه را شتر کش کنم
هندوانه را تقسیم کنم
خوب است ولی کافی نیست
جای فشار دارد.

زمستان چه بر سر آیینه پر پشت تفکرگاهمان انداخت
حال خوب است برای فهمیدن
ولی وقت رفتن است
اسب منتظر رکابدارش است
باید سوار شوم
چه زود و چه دیر
ولی چقدر زود صبح ، شب می شود
یادمان باشد
مراقب یک روزمان باشیم
خیلی زود ، دیر می شود.


دفتر سیاه و سفید
برگرفته از : pournafisi.blog.ir

امضای کاربر : می گذرد ؟

چه خوب و چه بد

دوستی های کودکانه ، خندیدن های گاه گاهانه

بازی های راه مدرسه ، با رفتن تو از کنارم


چه خاطرات نمونه ای بر دیوار روزگار از من و تو جای مانده است.

یاد دعواهای گاه و بی گاه به خیر ؛ بر سر چیز های نامطلوب

تو می بخشیدی و من مانند همیشه گستاخانه از بخششت خودم را به بی حواسی می زدم


امان از من

تو مرا بخشیدی و من تو را .....
چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 19:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از manager به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 13701225 &



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :